چند فرزند در طالع داریم؟ خلاصه تجربیات نی نی سایت
این روزها بحث “چند فرزند در طالع داریم؟” در نی نی سایت خیلی داغ شده. خیلیها به طالعبینی و عددشناسی اعتقاد دارند و میخوان بدونن سرنوشتشون از نظر تعداد فرزند چطور رقم میخوره. اینجا یه خلاصه از تجربههایی که توی نی نی سایت خوندم رو براتون نوشتم:

باید این نکته رو یادآوری کنم که اینها فقط تجربیات و باورهای افراد مختلفه و هیچ سندیت علمی نداره. انتخاب تعداد فرزند یه تصمیم کاملا شخصیه و باید با توجه به شرایط خودتون و همسرتون گرفته بشه.
- 💥بعضیها از روی تاریخ تولد و محاسبه یه عدد خاص، تعداد فرزندانشون رو پیشبینی میکنن.
- 💥عدهای هم به خوابها و نشانههایی که در خواب میبینن، اعتقاد دارن.
- 💥بعضیها از طریق طالع بینی چینی تعداد فرزندانشون رو تخمین میزنن.
- 💥عدهای معتقدند که اگر در خانواده مادری، مادربزرگ تعداد زیادی بچه داشته، احتمال اینکه شما هم فرزند زیاد داشته باشید بیشتره.
- 💥برخی هم به فال قهوه یا تاروت برای پیشبینی تعداد فرزندانشون متوسل میشن.
- 💥افرادی بودن که با وجود پیشبینیهای متعدد مبنی بر نداشتن فرزند، بچهدار شدن.
- 💥برخی هم دقیقا همون تعداد فرزندی که پیشبینی شده بود رو دارن.
- 💥عدهای معتقدند که انرژی و خواست قلبی، نقش مهمی در تعداد فرزندان داره.
- 💥برخی دیگه به جنسیت اولین فرزند توجه میکنند و از روی آن تعداد فرزندان را تخمین میزنند.
- 💥تجربه نشان داده که استرس و نگرانی میتونه روی باروری تاثیر منفی بذاره.
- 💥برخی خانمها با دیدن خواب نوزاد در دوران بارداری، جنسیت فرزندشون رو فهمیدن.
- 💥تعدادی از کاربران، بهرهگیری از روشهای تعیین جنسیت رو تجربه کردند.
- 💥برخی خانم ها اعتقاد داشتند که مادرشوهرشان در تعداد و جنسیت بچه هایشان دخالت کرده اند.
- 💥برخی معتقد بودند که داشتن یا نداشتن فرزند پسر در تعداد فرزندان تاثیر دارد.
- 💥بسیاری از خانمها به دنبال راهکارهایی برای افزایش شانس بارداری بودن.
- 💥برخی از مشکلات ناباروری و درمان های مربوط به آن صحبت میکردند.
- 💥تعدادی در مورد روش های کمک باروری (IUI, IVF) تبادل نظر داشتند.
- 💥برخی از سختی ها و چالش های فرزندپروری گفته بودند.
- 💥برخی هم از شیرینی ها و لذت های داشتن فرزندان زیاد گفته بودند.
- 💥عده ای از کاربران به تاثیر دعا و نذر در بارداری اعتقاد داشتند.
- 💥بعضی ها به بهرهگیری از گیاهان دارویی برای تقویت باروری اشاره داشتند.
- 💥برخی از کاربران در مورد هزینه های نگهداری و تربیت فرزند صحبت میکردند.
- 💥عده ای به تاثیر سبک زندگی سالم بر باروری تاکید داشتند.
- 💥برخی از کاربران از تجربیات خود در زمینه فاصله سنی بین فرزندان گفته بودند.
- 💥تعدادی به اهمیت نقش پدر در فرزندپروری اشاره کرده بودند.
- 💥برخی در مورد چگونگی مدیریت زمان و انرژی با وجود چند فرزند صحبت میکردند.
باز هم تاکید میکنم که اینها صرفا تجربههای شخصی هستند. تصمیمگیری درباره تعداد فرزندان یه تصمیم کاملا فردی و خانوادگیه. به هیچ عنوان نباید تحت تاثیر حرفهای دیگران قرار بگیرید و باید با در نظر گرفتن تمام جوانب، بهترین تصمیم رو برای خودتون و زندگیتون بگیرید.
تجربه شماره 1: “من کلا اعتقادی به طالع ندارم، ولی دوتا بچه میخوام و دارم!”
خیلی از کاربرا اعتقاد دارن طالع بینی و اینجور چیزا الکیه و فقط به تصمیمات خودمون بستگی داره. یه خانومی نوشته بود اصلا اعتقادی نداره ولی همیشه دوتا بچه میخواسته و الان دوتا داره و خوشحاله. میگفت برنامه ریزی و جلوگیری درست، مهمترین چیزه. نظرش این بود که سرنوشت رو خودمون میسازیم نه طالع. بعضی ها هم کلا مخالف بچه دار شدن بودن. این گروه اعتقاد داشتن شرایط جامعه برای بچه دار شدن مناسب نیست. به نظرشون آینده بچه هاشون تو این شرایط تضمین شده نیست.
تجربه شماره 2: “یه فالگیر بهم گفت 4 تا بچه میاری، خیلی ترسیدم!”
این کاربر نوشته بود یه بار رفته پیش یه فالگیر و اون بهش گفته 4 تا بچه میاره!خیلی ترسیده بوده چون اصلا قصد نداشته بیشتر از دو تا بچه داشته باشه. میگفت همش استرس داره و میترسه ناخواسته باردار بشه. کاربرهای دیگه بهش گفتن به حرف فالگیر اهمیت نده و از روش های جلوگیری مطمن استفاده کنه. خیلی ها هم گفتن به این چیزا فکر نکنه و زندگیشو بکنه. بعضی ها گفتن شاید فالگیر اشتباه کرده. خلاصه دلداریش دادن که نگران نباشه.
تجربه شماره 3: “من طبق طالع بینی چینی، 3 تا بچه باید داشته باشم!”
این کاربر به طالع بینی چینی اعتقاد داشت و میگفت طبق اون باید 3 تا بچه داشته باشه. ولی خودش فقط یه بچه میخواست و نگران بود. کاربرا بهش گفتن طالع بینی یه احتماله، نه یه اجبار. میگفتن خودت تصمیم بگیر چند تا بچه میخوای. خیلی ها هم گفتن طالع بینی فقط یه سرگرمیه. بهش پیشنهاد دادن به جای طالع بینی به شرایط زندگی خودش توجه کنه. گفتن به حرف دلت گوش کن.
تجربه شماره 4: “یه خانومی تو فامیل داشتیم که هر چی فالگیر میگفت همون میشد!”
این کاربر یه داستان از فامیلشون تعریف کرد که یه خانومی بوده که هر چی فالگیر میگفته درست از آب در میومده. میگفت فالگیر بهش گفته بوده 5 تا بچه میاری و اونم دقیقا 5 تا بچه آورده!البته کاربرا خیلی به این داستان واکنش نشون دادن و گفتن احتمالا یه تصادفه. خیلی ها گفتن فالگیری یه جور کلاهبرداریه. بعضی ها هم گفتن شاید اون خانم ناخواسته باردار میشده و ربطی به فالگیر نداشته. خلاصه این داستان خیلی بحث برانگیز شد. اما اکثر کاربرا مخالف اعتقاد به اینجور چیزا بودن.
تجربه شماره 5: “من و شوهرم هر دو تک فرزند بودیم، میخواستیم فقط یه بچه داشته باشیم، ولی الان 3 تا داریم!”
این کاربر میگفت خودش و شوهرش هردو تک فرزند بودن و تصمیم داشتن فقط یه بچه داشته باشن. ولی الان سه تا بچه دارن و میگه اصلا فکرشو نمیکردن. میگفت زندگیشون خیلی پرماجرا و شلوغ شده. ولی در عین حال خیلی خوشحالن و بچه هاشونو خیلی دوست دارن. کاربرا بهش گفتن خوش به حالش که بچه های زیادی داره. بعضی ها هم گفتن قدر بچه هاشو بدونه. خلاصه همه بهش تبریک گفتن.
تجربه شماره 6: “من دکترم بهم گفت ممکنه اصلا بچه دار نشم، ولی الان دو تا دارم!”
این کاربر میگفت دکترها بهش گفته بودن ممکنه اصلا نتونه بچه دار بشه. ولی الان دو تا بچه داره و خیلی خوشحاله. میگفت معجزه خدا رو دیده. کاربرا خیلی ازش تعریف کردن و گفتن خدا خیلی دوسش داشته. خیلی ها هم گفتن نباید به حرف دکترها خیلی اعتماد کرد. بعضی ها هم گفتن باید همیشه به خدا امید داشت. خلاصه همه براش آرزوی خوشبختی کردن.
تجربه شماره 7: “من همیشه دلم میخواست یه دختر و یه پسر داشته باشم و دقیقا همون شد!”
این کاربر میگفت همیشه آرزو داشته یه دختر و یه پسر داشته باشه و دقیقا همون شده. میگفت خیلی خوشحاله و احساس خوشبختی میکنه. کاربرا بهش گفتن خیلی خوش شانسه. بعضی ها هم گفتن آرزوشون اینه که یه دختر داشته باشن. خیلی ها هم براش آرزوی سلامتی کردن. بعضی ها هم گفتن انشالله بچه هاش صالح باشن. خلاصه همه براش آرزوی موفقیت کردن.
تجربه شماره 8: “من همش نگرانم باردار بشم، چون نمیخوام بیشتر از یه بچه داشته باشم!”
این کاربر میگفت همش نگران باردار شدن ناخواسته است چون نمیخواد بیشتر از یه بچه داشته باشه. میگفت از روش های جلوگیری مطمئن استفاده میکنه ولی باز هم استرس داره. کاربرا بهش پیشنهاد دادن با دکتر مشورت کنه. بعضی ها هم گفتن از روش های جلوگیری طولانی مدت استفاده کنه. خیلی ها هم گفتن استرس نداشته باشه و به خدا توکل کنه. بعضی ها هم گفتن به شوهرش بگه بیشتر مراقب باشه. خلاصه راهنماییش کردن که چطور استرسش رو کم کنه.
تجربه شماره 9: “من بعد از 10 سال ازدواج تازه باردار شدم، دیگه بچه نمیخوام!”
این کاربر میگفت بعد از 10 سال ازدواج تازه باردار شده و دیگه نمیخواد بچه دیگه ای داشته باشه. میگفت زندگیشون خیلی سخته و با یه بچه هم به سختی میتونن کنار بیان. کاربرا بهش گفتن قدر بچه اش رو بدونه و بهش برسه. بعضی ها هم گفتن خدا رو شکر کنه که بعد از این همه مدت باردار شده. خیلی ها هم گفتن بچه برکت میاره و زندگیشون رو تغییر میده. بعضی ها هم گفتن به آینده فکر کنه و برای بچه اش پس انداز کنه. خلاصه دلداریش دادن و بهش روحیه دادن.
تجربه شماره 10: “من خیلی دلم بچه میخواد، ولی شوهرم مخالفه!”
این کاربر میگفت خیلی دلش بچه میخواد ولی شوهرش مخالفه. میگفت خیلی ناراحته و نمیدونه چیکار کنه. کاربرا بهش پیشنهاد دادن با شوهرش صحبت کنه و دلیل مخالفتش رو بپرسه. بعضی ها هم گفتن به شوهرش فرصت بده تا نظرش عوض بشه. خیلی ها هم گفتن زندگی بدون بچه لطفی نداره. بعضی ها هم گفتن اگه خیلی بچه میخواد از شوهرش جدا بشه!خلاصه بهش راه حل های مختلفی پیشنهاد دادن.
تجربه شماره 11: “من میترسم بچه دار بشم، فکر میکنم مسئولیت سنگینیه!”
این کاربر میگفت از بچه دار شدن میترسه چون فکر میکنه مسئولیت خیلی سنگینیه. میگفت نمیدونه چطور از پسش بر میاد. کاربرا بهش گفتن همه اولش همین حس رو دارن. بعضی ها هم گفتن بچه دار شدن سخت هست ولی شیرینه. خیلی ها هم گفتن با کمک شوهرش میتونه از پسش بر بیاد. بعضی ها هم گفتن اگه آمادگی نداره فعلا بچه دار نشه. خلاصه بهش اطمینان خاطر دادن که میتونه مادر خوبی باشه.
تجربه شماره 12: “من دوقلو میخوام، چیکار کنم؟!”
این کاربر میگفت خیلی دلش دوقلو میخواد و میپرسه چیکار باید بکنه. کاربرا بهش گفتن این چیزا دست خداست. بعضی ها هم گفتن اگه تو خانواده خودشون یا شوهرش دوقلویی وجود داشته باشه احتمالش بیشتره. خیلی ها هم گفتن بعضی داروهای تقویتی احتمال دوقلویی رو بیشتر میکنه. بعضی ها هم گفتن به دکتر مراجعه کنه. بعضی ها هم گفتن اصلا به این چیزا فکر نکنه و هر چی خدا بخواد همون میشه. خلاصه راهنماییش کردن که چیکار میتونه بکنه.
تجربه شماره 13: “من دوست دارم تعداد بچه هام فرد باشه، مثلا سه تا یا پنج تا!”
این کاربر میگفت دوست داره تعداد بچه هاش فرد باشه، مثلا سه تا یا پنج تا. میگفت از نظرش تعداد فرد بچه ها قشنگتره. کاربرا بهش گفتن این یه سلیقه شخصیه. بعضی ها هم گفتن تعداد بچه ها مهم نیست، مهم اینه که سالم باشن. خیلی ها هم گفتن اگه میتونه از پس هزینه هاشون بر بیاد هر چند تا بچه که میخواد داشته باشه. بعضی ها هم گفتن اینقدر به فکر تعداد نباشه، به فکر تربیتشون باشه. خلاصه گفتن سلیقه اش محترمه.
تجربه شماره 14: “من یه بچه دارم، خیلی خسته شدم، دیگه نمیخوام بچه دار بشم!”
این کاربر میگفت یه بچه داره و خیلی خسته شده و دیگه نمیخواد بچه دار بشه. میگفت نگهداری از بچه خیلی سخته و وقت و انرژی زیادی میخواد. کاربرا بهش گفتن طبیعیه که خسته بشه. بعضی ها هم گفتن از شوهرش کمک بگیره. خیلی ها هم گفتن بچه ها زود بزرگ میشن و این سختی ها تموم میشه. بعضی ها هم گفتن به خودش استراحت بده و تفریح کنه. خلاصه دلداریش دادن و گفتن این روزها میگذره.
تجربه شماره 15: “من تازه ازدواج کردم، نمیدونم کی بچه دار بشم!”
این کاربر میگفت تازه ازدواج کرده و نمیدونه کی باید بچه دار بشه. میگفت گیج شده و نمیدونه بهترین زمان برای بچه دار شدن کی هست. کاربرا بهش گفتن هروقت آمادگی داشتن بچه دار بشن. بعضی ها هم گفتن اول یه کم از زندگیشون لذت ببرن و بعد بچه دار بشن. خیلی ها هم گفتن به شرایط مالی و عاطفی خودشون نگاه کنن.
بعضی ها هم گفتن از بزرگترهاشون مشورت بگیرن. خلاصه بهش پیشنهادهای مختلفی دادن.
تجربه شماره 16: “من همش حس میکنم اگه بچه دار بشم دیگه نمیتونم به خودم برسم!”
این کاربر میگفت همش حس میکنه اگه بچه دار بشه دیگه نمیتونه به خودش برسه. میگفت میترسه زندگیش فقط بشه بچه داری. کاربرا بهش گفتن میتونه هم مادر باشه هم به خودش برسه. بعضی ها هم گفتن برنامه ریزی کنه و وقت برای خودش هم بذاره. خیلی ها هم گفتن از شوهرش کمک بگیره. بعضی ها هم گفتن مادر بودن خیلی لذت بخشه و ارزشش رو داره. خلاصه بهش اطمینان خاطر دادن که میتونه زندگیشو مدیریت کنه.
تجربه شماره 17: “من تو یه خونواده پر جمعیت بزرگ شدم و خیلی از شلوغی بدم میاد، فقط یه بچه میخوام!”
این کاربر میگفت تو یه خانواده پر جمعیت بزرگ شده و خیلی از شلوغی بدش میاد و فقط یه بچه میخواد. میگفت میخواد برای بچه اش وقت بذاره و بهترین امکانات رو براش فراهم کنه. کاربرا بهش گفتن حق داره و این یه تصمیم شخصیه. بعضی ها هم گفتن مهم اینه که بتونه از پس مخارج بچه اش بر بیاد. خیلی ها هم گفتن یه بچه هم میتونه خوشبختی رو به زندگیش بیاره. بعضی ها هم گفتن اگه شرایطش رو نداره بهتره اصلا بچه دار نشه. خلاصه از تصمیش حمایت کردن.
تجربه شماره 18: “من از زایمان میترسم، به خاطر همین نمیخوام بچه دار بشم!”
این کاربر میگفت از زایمان میترسه و به خاطر همین نمیخواد بچه دار بشه. میگفت شنیده خیلی درد داره و نمیتونه تحمل کنه. کاربرا بهش گفتن روش های مختلفی برای کاهش درد زایمان وجود داره. بعضی ها هم گفتن میتونه سزارین کنه. خیلی ها هم گفتن دردش ارزشش رو داره چون یه فرشته کوچولو به دنیا میاره. بعضی ها هم گفتن از یه ماما کمک بگیره. خلاصه بهش راه حل های مختلفی پیشنهاد دادن تا ترسش از زایمان کم بشه.
تجربه شماره 19: “من خودم بچه ندارم ولی خیلی دلم میخواد بچه ای رو به فرزندی قبول کنم!”
این کاربر میگفت خودش بچه نداره ولی خیلی دلش میخواد بچه ای رو به فرزندی قبول کنه. میگفت میخواد یه بچه رو خوشحال کنه و بهش یه زندگی خوب بده. کاربرا بهش گفتن کار خیلی بزرگیه و خیلی مهربونه. بعضی ها هم گفتن مراحل قانونی به فرزندی گرفتن بچه یه کم سخته. خیلی ها هم گفتن حتما این کار رو بکنه و خوشبخت میشه. بعضی ها هم گفتن خدا خیلی دوسش داره. خلاصه از تصمیمش حمایت کردن و براش آرزوی موفقیت کردن.
تجربه شماره 20: “من از نظر مالی مشکلی ندارم، ولی نمیدونم چرا دلم نمیخواد بچه دار بشم!”
این کاربر میگفت از نظر مالی مشکلی نداره ولی نمیدونه چرا دلش نمیخواد بچه دار بشه. میگفت هیچ حسی به بچه ها نداره. کاربرا بهش گفتن این یه تصمیم شخصیه و هیچ اشکالی نداره. بعضی ها هم گفتن شاید بعدا نظرش عوض بشه. خیلی ها هم گفتن مهم اینه که خودش خوشحال باشه. بعضی ها هم گفتن نباید به حرف بقیه اهمیت بده. خلاصه گفتن به دلش گوش کنه.
تجربه شماره 21: “من یه دختر دارم و شوهرم اصرار داره پسر هم داشته باشیم!”
این کاربر میگفت یه دختر داره و شوهرش اصرار داره پسر هم داشته باشن. میگفت خودش دیگه بچه نمیخواد. کاربرا بهش گفتن با شوهرش صحبت کنه و دلیلش رو براش توضیح بده. بعضی ها هم گفتن اگه بچه پسر نشد چی؟ دوباره میخواد اصرار کنه؟خیلی ها هم گفتن مهم سلامتی بچه است، نه جنسیتش. بعضی ها هم گفتن با هم به یه توافق برسن. خلاصه گفتن با منطق با شوهرش صحبت کنه.
تجربه شماره 22: “من چند ساله دارم تلاش میکنم بچه دار بشم ولی نمیشه، خیلی ناامید شدم!”
این کاربر میگفت چند ساله داره تلاش میکنه بچه دار بشه ولی نمیشه و خیلی ناامید شده. میگفت همه روش ها رو امتحان کرده ولی نتیجه نگرفته. کاربرا بهش گفتن نباید ناامید بشه. بعضی ها هم گفتن پیش یه دکتر خوب بره و دوباره امتحان کنه. خیلی ها هم گفتن به خدا توکل کنه. بعضی ها هم گفتن استرس نداشته باشه و ریلکس باشه. خلاصه بهش روحیه دادن و گفتن هنوز امیدی هست.
تجربه شماره 23: “من از اینکه بچه هام با هم اختلاف داشته باشن میترسم!”
این کاربر میگفت از اینکه بچه هاش با هم اختلاف داشته باشن میترسه. میگفت نمیخواد بچه هاش با هم حسادت کنن. کاربرا بهش گفتن باید بین بچه هاش عدالت رو رعایت کنه. بعضی ها هم گفتن به همه بچه هاش به یه اندازه محبت کنه. خیلی ها هم گفتن دعوا بین بچه ها طبیعیه و نباید نگران باشه. بعضی ها هم گفتن به بچه هاش یاد بده با هم دوست باشن. خلاصه بهش راه حل های مختلفی پیشنهاد دادن تا از اختلاف بین بچه هاش جلوگیری کنه.
تجربه شماره 24: “من از اینکه یه مادر بد باشم میترسم!”
این کاربر میگفت از اینکه یه مادر بد باشه میترسه. میگفت نمیدونه چطور باید یه مادر خوب باشه. کاربرا بهش گفتن همه مادرها اولش همین حس رو دارن. بعضی ها هم گفتن با مطالعه و یادگیری میتونه مادر خوبی باشه. خیلی ها هم گفتن با عشق و محبت میتونه بهترین مادر دنیا باشه. بعضی ها هم گفتن به غریزه مادرانه اش اعتماد کنه. خلاصه بهش اطمینان خاطر دادن که میتونه مادر خوبی باشه.
تجربه شماره 25: “من از اینکه بچه هام تو این دوره زمونه آسیب ببینن میترسم!”
این کاربر میگفت از اینکه بچه هاش تو این دوره زمونه آسیب ببینن میترسه. میگفت جامعه خیلی خطرناک شده. کاربرا بهش گفتن باید مواظب بچه هاش باشه و بهشون آموزش بده. بعضی ها هم گفتن باید به بچه هاش اعتماد به نفس بده. خیلی ها هم گفتن باید با بچه هاش دوست باشه و به حرفاشون گوش بده. بعضی ها هم گفتن نباید بیش از حد نگران باشه و به خدا توکل کنه. خلاصه بهش راه حل های مختلفی پیشنهاد دادن تا از بچه هاش محافظت کنه.
تجربه شماره 26: “من از اینکه بعد از بچه دار شدن دیگه نتونم کار کنم میترسم!”
این کاربر میگفت از اینکه بعد از بچه دار شدن دیگه نتونه کار کنه میترسه. میگفت به استقلال مالی اش اهمیت میده. کاربرا بهش گفتن میتونه هم مادر باشه هم کار کنه. بعضی ها هم گفتن میتونه بعد از زایمان به مرخصی بره و بعد دوباره سر کارش برگرده. خیلی ها هم گفتن میتونه شغل پاره وقت پیدا کنه یا دورکاری کنه. بعضی ها هم گفتن اگه نمیتونه کار کنه از شوهرش کمک مالی بگیره. خلاصه بهش راه حل های مختلفی پیشنهاد دادن تا استقلال مالی اش رو حفظ کنه.






