نی‌ نی سایت

بازگشت پسرا بعد از جدایی: خلاصه‌ای از تجربیات نی نی سایت

تجربه‌های نی نی سایت، گنجینه‌ای ارزشمند از نظرات و دیدگاه‌های مختلف در مورد مسائل گوناگون زندگی است. یکی از موضوعاتی که بارها در این سایت مورد بحث قرار گرفته، بازگشت پسرا بعد از جدایی است. در اینجا، خلاصه‌ای از 20 مورد از این تجربه‌ها را با شما به اشتراک می‌گذاریم:

این موارد، عصاره‌ای از تجربه‌های مختلف کاربران نی نی سایت است و لزوماً بازتاب‌دهنده‌ی همه‌ی موقعیت‌ها نیست. هر رابطه‌ای منحصر به فرد است و شرایط خاص خود را دارد.

  • 💥1. پشیمونی و حسرت، بعد از اینکه فهمید چقدر براش ارزش داشتم.
  • 💥2. دلتنگی شدید، مخصوصا وقتی می‌بینه با یکی دیگه خوشحالم.
  • عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • 💥3. تغییر رفتار و تلاش برای بهتر شدن، اما خیلی دیره.
  • 💥4. تماس‌های گاه و بیگاه، به بهانه‌های مختلف.
  • 💥5. حسادت و تلاش برای خراب کردن رابطه‌ی جدیدم.
  • 💥6. نیاز مالی یا کمک گرفتن از من، بعد از اینکه اوضاعش بهم ریخته.
  • 💥7. دیدن عکس‌های من در شبکه‌های اجتماعی و تحریک شدن احساساتش.
  • 💥8. فهمیدن اینکه اشتباه کرده و من بهترین انتخابش بودم.
  • 💥9. فشار خانواده یا دوستاش برای برگشت.
  • 💥10. دیدن خوشحالی من با دوستام و حسرت خوردن.
  • 💥11. بیماری یا مشکلات شخصی و نیاز به حمایت عاطفی.
  • ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفی

  • 💥12. بیکاری و احساس تنهایی و ناامیدی.
  • 💥13. دیدن پیشرفت من در زندگی و حس عقب موندن ازم.
  • 💥14. فهمیدن اینکه هیچ کس مثل من دوستش نداره.
  • 💥15. دیدن محبت‌های من به دیگران و حس کمبود.
  • 💥16. بعد از اینکه فهمید دیگه هیچ شانسی نداره، تازه فهمید من کی بودم.
  • 💥17. ازدواج یکی از دوستاش و یادآوری خاطرات مشترکمون.
  • رابطه زناشویی

  • 💥18. بعد از یک اتفاق ناگوار و نیاز به همدردی و همراهی.
  • 💥19. احساس گناه و عذاب وجدان بخاطر رفتار بدی که با من داشته.
  • 💥20. بعد از اینکه فهمید ارزش واقعی منو از دست داده و دیگه نمیتونه جبرانش کنه.

مهم این است که شما با در نظر گرفتن تمام جوانب و با تکیه بر عقل و منطق خود، بهترین تصمیم را برای زندگی خود بگیرید.



پسرا بعد چند وقت برگشت: خلاصه تجربه ها در نی نی سایت (20 مورد)

پسرا بعد چند وقت برگشت: خلاصه تجربه ها در نی نی سایت (20 مورد)

1. بعد از یک ماه برگشت، اما دیگه مثل قبل نشد.

تو نی نی سایت خوندم خیلی ها میگن اگه پسرا یه مدت برن و برگردن، دیگه اون حس و حال اولیه رو ندارن. برای منم همینطور شد. یه ماه رفت و دیگه خبری ازش نبود. بعد یه پیام داد و گفت دلش تنگ شده. اما دیگه نتونستم مثل قبل بهش اعتماد کنم. احساس میکردم یه چیزی شکسته بینمون. شاید اگه از همون اول با صداقت حرف میزد، این اتفاق نمی افتاد. به نظرم ارزشش رو نداشت که یه بار دیگه امتحان کنم.

2. سه ماه رفت، بعد اومد و گفت اشتباه کرده.

سه ماه تمام ازش بی خبر بودم. فکر میکردم دیگه تموم شده همه چیز. یه شب یهو پیام داد و گفت اشتباه کرده و دلش برام تنگ شده. گفت فهمیده که من براش از همه مهمترم. اولش خیلی خوشحال شدم، ولی بعدش بهش شک کردم. آخه چطور میتونستم بعد از سه ماه دوباره بهش اعتماد کنم؟تصمیم گرفتم یه فرصت دیگه بهش بدم، ولی با احتیاط بیشتر. این بار خیلی بیشتر مراقب قلبم بودم.

3. شش ماه بعد برگشت، ولی من دیگه با یکی دیگه بودم.

شش ماه مثل یه کابوس برام گذشت. هر روز منتظر یه خبری ازش بودم. تا اینکه تونستم با یه آدم جدید آشنا بشم و کم کم فراموشش کنم. وقتی بعد از شش ماه برگشت، دیگه خیلی دیر شده بود. من دیگه با یکی دیگه بودم و نمیتونستم دوباره بهش فرصت بدم. خیلی ناراحت شد، ولی خودش باعث این اتفاق شده بود. بهش گفتم که باید زودتر فکر این روزها رو میکرد. بعضی وقتا باید با گذشته خداحافظی کرد.

4. یه سال بعد برگشت، گفت زندگی بدون من براش سخته.

یه سال خیلی طولانی بود. فکر میکردم دیگه هیچوقت همدیگه رو نمیبینیم. یه روز بهم پیام داد و گفت زندگی بدون من براش خیلی سخته. گفت هر روز داره به من فکر میکنه و نمیتونه منو فراموش کنه. منم هنوز ته دلم یه حسی بهش داشتم، ولی خیلی مردد بودم. تصمیم گرفتم باهاش صحبت کنم و ببینم چی میگه. بعد از یه صحبت طولانی، تصمیم گرفتیم یه فرصت دیگه به همدیگه بدیم. ولی این بار با یه دیدگاه کاملا متفاوت.

5. دو سال بعد برگشت، دیگه هیچ حسی بهش نداشتم.

دو سال زمان زیادیه. تو این مدت خیلی چیزا عوض میشه. وقتی بعد از دو سال برگشت، دیگه هیچ حسی بهش نداشتم. انگار یه غریبه بود که داشتم باهاش حرف میزدم. دیگه نتونستم بهش اعتماد کنم و رابطه رو از سر بگیرم. بهش گفتم که بره و دیگه سراغم نیاد. بعضی وقتا برگشتن خیلی دیره. باید قبول کرد که بعضی رابطه ها تموم شدن.

6. بعد از چند هفته برگشت و همه چیز خوب شد.

خوشبختانه برای من زیاد طول نکشید. بعد از چند هفته برگشت و عذرخواهی کرد. اون موقع بود که فهمیدم واقعاً دوسم داره. بعد از اون همه چیز خوب شد و رابطه‌مون قوی‌تر شد. به نظرم مهم اینه که طرف مقابل اشتباهش رو بپذیره و بخواد جبران کنه. تو رابطه‌مون خیلی بالغ‌تر شدیم. ارزش صبر کردن رو داشت. الان با هم خوشبختیم.

7. برگشت ولی دوباره رفت.

این بدترین تجربه‌ای بود که می‌تونستم داشته باشم. اومد، ابراز علاقه کرد، و دوباره رفت. انگار فقط می‌خواست منو بازی بده. بعد از اون دیگه هیچوقت بهش اعتماد نکردم. آدم باید از اشتباهاتش درس بگیره. بعضی آدما لیاقت فرصت دوباره رو ندارن. باید قوی باشی و از زندگیت حذفشون کنی.

8. بعد از یک ماه پیام داد و گفت دلش تنگ شده و ازدواج کردیم.

باورم نمیشد. بعد از یک ماه برگشت و گفت که دلش خیلی برام تنگ شده. بعد از چند ماه نامزدی، ازدواج کردیم. الان خیلی خوشبختیم و زندگی خوبی داریم. گاهی اوقات دوری باعث میشه قدر هم رو بیشتر بدونیم. مهم اینه که رابطه‌تون بر پایه عشق و احترام باشه. باید به همدیگه فرصت بدید و اشتباهات هم رو ببخشید. بهترین تصمیم زندگیم ازدواج با اون بود.

9. بعد از دو ماه برگشت و گفت خانواده‌اش مخالف بودن، ولی دیگه مهم نیست.

برگشت و گفت که خانواده‌اش مخالف بودن، ولی دیگه براش مهم نیست و میخواد با من باشه. این نشون داد که چقدر منو دوست داره. با هم کلی مشکل رو پشت سر گذاشتیم. الان با هم خوشبختیم و داریم برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنیم. خانواده‌ها نباید تو زندگی شخصی بچه‌هاشون دخالت کنن. مهم اینه که دو نفر همدیگه رو دوست داشته باشن. باید برای عشقت بجنگی.

10. هرگز برنگشت.

متاسفانه هیچوقت برنگشت. فکر کنم منو فراموش کرد. خیلی سخت بود، ولی سعی کردم باهاش کنار بیام. به خودم گفتم که حتماً لیاقت منو نداشته. زندگی ادامه داره و نباید خودمو بخاطر کسی که منو نخواست ناراحت کنم. باید به فکر آینده باشم و زندگی جدیدی رو شروع کنم. هنوزم امیدوارم یه روزی یه آدم خوب بیاد تو زندگیم.

11. برگشت ولی خیلی سرد بود.

برگشت، اما دیگه اون آدم سابق نبود. خیلی سرد و بی‌احساس شده بود. دیگه اون شور و شوق اولیه رو نداشت. احساس می‌کردم یه غریبه کنارمه. نتونستم باهاش کنار بیام و رابطه‌مون تموم شد.

12. برگشت چون فهمید اشتباه کرده و با یه دختر دیگه بوده.

خیلی دردناک بود وقتی فهمیدم با یه دختر دیگه بوده. برگشت و گفت اشتباه کرده و پشیمونه. ولی دیگه نتونستم بهش اعتماد کنم. چطور می‌تونستم کسی رو ببخشم که بهم خیانت کرده؟رابطه‌مون برای همیشه تموم شد. خیانت قابل بخشش نیست. باید به خودت احترام بذاری و از کسی که بهت خیانت کرده دوری کنی.

13. بعد از یه مدت برگشت و گفت مشکل روانی داشته و الان داره درمان میشه.

وقتی گفت مشکل روانی داشته، خیلی شوکه شدم. برگشت و گفت الان داره درمان میشه و میخواد دوباره با من باشه. تصمیم گرفتم یه فرصت دیگه بهش بدم. ولی خیلی محتاط بودم و مراقب رفتاراش بودم. امیدوارم بتونه مشکلاتش رو حل کنه و ما دوباره خوشبخت بشیم. باید به کسایی که مشکل روانی دارن کمک کنیم. عشق می‌تونه خیلی چیزا رو درمان کنه.

14. برگشت چون هیچکس مثل من براش نبود.

برگشت و گفت هیچکس مثل من براش نبوده و نمیتونه منو فراموش کنه. این حرفش خیلی خوشحالم کرد. ولی بازم یه کم مردد بودم. تصمیم گرفتم بهش یه فرصت دیگه بدم و ببینم چی میشه. خوشبختانه این بار همه چیز خوب پیش رفت. الان با هم نامزدیم و داریم برای ازدواج آماده میشیم. باید به خودت ایمان داشته باشی و بدونی که بهترین هستی.

15. برگشت چون فهمید من دارم ازدواج می کنم.

وقتی فهمید دارم ازدواج می‌کنم، یهو برگشت. انگار تازه اون موقع فهمید که منو از دست داده. ولی دیگه خیلی دیر شده بود. من تصمیمم رو گرفته بودم و نمی‌تونستم دوباره به عقب برگردم. با کسی که دوسش داشتم ازدواج کردم و الان خوشبختم. باید قدر داشته‌هات رو بدونی و تا دیر نشده اقدام کنی. فرصت‌ها همیشه تکرار نمیشن.

16. برگشت و قول داد دیگه هیچوقت ترکم نکنه.

برگشت و قول داد که دیگه هیچوقت منو ترک نکنه. خیلی امیدوار بودم که این بار جدی باشه. ولی متاسفانه بعد از یه مدت دوباره رفت. فهمیدم که نمیشه به قول‌های آدما اعتماد کرد. باید به حرف دلت گوش کنی و تصمیم درست رو بگیری. بعضی آدما فقط حرف میزنن و عمل نمیکنن. باید از این آدما دوری کنی.

17. بعد از چند ماه برگشت و گفت تو دوران سختی بوده و نیاز به زمان داشته.

گفت دوران سختی رو گذرونده و نیاز به زمان داشته. منم سعی کردم درکش کنم. بهش یه فرصت دیگه دادم و با هم دوباره شروع کردیم. این بار رابطه‌مون خیلی قوی‌تر شد. فهمیدیم که باید تو سختی‌ها کنار هم باشیم. مشکلات می‌تونن رابطه‌ها رو قوی‌تر کنن. باید به همدیگه فرصت بدید و با هم مشکلات رو حل کنید.

18. برگشت و من قبولش کردم چون خیلی دوستش داشتم.

با اینکه خیلی اذیتم کرده بود، بازم قبولش کردم چون خیلی دوستش داشتم. شاید این یه اشتباه بود، ولی دلم نمیخواست از دستش بدم. امیدوارم این بار قدر منو بدونه و دیگه اذیتم نکنه. عشق می‌تونه خیلی کور کننده باشه. باید با عقلت هم تصمیم بگیری و فقط به قلبت گوش نکنی. باید حد و مرزهایی برای خودت تعیین کنی و اجازه ندی کسی ازشون عبور کنه.

19. برگشت و گفت پشیمونه و میخواد جبران کنه.

پشیمون بود و میخواست جبران کنه. بهش گفتم باید نشون بده که واقعا پشیمونه. سعی کرد خیلی تغییر کنه و منو خوشحال کنه. منم کم کم بهش اعتماد کردم. الان با هم زندگی خوبی داریم و امیدوارم این خوشبختی همیشگی باشه. باید به همدیگه فرصت بدید و اشتباهات هم رو ببخشید. هیچکس کامل نیست و همه اشتباه میکنن.

20. برگشت ولی من دیگه نتونستم ببخشمش.

برگشت ولی نتونستم ببخشمش. آسیب زیادی بهم زده بود و دیگه نمیتونستم بهش اعتماد کنم. بهش گفتم متاسفم ولی نمیتونم باهات باشم. رفتن بهترین تصمیم بود. باید به خودت احترام بذاری و اجازه ندی کسی بهت آسیب بزنه. بعضی زخم‌ها هیچوقت خوب نمیشن. باید باهاشون کنار بیای و به زندگیت ادامه بدی.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا